در دنیای امروز که منابع بازاریابی محدود و رقابت شدید است، با اینکه وسوسه میشوید، نمیتوانید برای همۀ مصرفکنندگان تبلیغ کرده و انتظار بازدهی بالا داشته باشید! مخاطبان هدف، متنوعاند و رفتارهایشان با هم فرق دارد؛ به همین دلیل، استفاده از یک استراتژی عمومی بازاریابی، دیگر کارساز نیست. در این نقطه از جهان مارکتینگ، مدل بازاریابی STP به یکی از مهمترین ابزارهای کسبوکارها تبدیل میشود!
- 1 - تعریف مدل بازاریابی STP به زبان ساده
- 2 - تقسیمبندی بازار (Segmentation) در مدل بازاریابی STP چیست؟
- 3 - هدفگیری بازار (Targeting) در مدل بازاریابی STP چیست؟
- 4 - جایگاهیابی (Positioning) در مدل بازاریابی STP چیست؟
- 5 - چگونه مدل بازاریابی STP را در برند پیادهسازی کنیم؟
- 6 - مزایای استفاده از استراتژی STP برای کسبوکارها چیست؟
- 7 - مدل بازاریابی STP برای کدام برندها مناسب نیست؟
- 8 - جمعبندی: چگونه مدل STP مسیر بازاریابی شما را متحول میکند؟
فرض کنید محصولی طراحی کردهاید که واقعاً کاربردی است؛ اما هرچه تلاش میکنید، نه فروش مطلوبی دارید و نه مخاطبان هدف واکنش خاصی به آن نشان میدهند؛ در همین حال، رقبای شما با محصولات مشابه، بازار را در دست گرفته و برند خود را به نمایش گذاشتهاند. مشکل کجاست؟ در آنجا که با یک تور ماهیگیری ساده، بهدنبال صید در دریا هستید، در حالیکه موفقترین برندها بهسراغ برکههایی رفتهاند که دقیق میدانند چه موجوداتی در آنها زندگی میکنند و چگونه میتوان شکارشان کرد!
مدل STP با تمرکز بر سه مرحلۀ اصلی یعنی تقسیمبندی بازار (Segmentation)، هدفگیری (Targeting) و موقعیتیابی برند (Positioning)، به کسبوکارها کمک میکند که با کسب شناخت بهتری از مشتریان، مزیت رقابتی خود را مشخص کرده و پیام بازاریابی مؤثری به مخاطبان ارائه دهند.
در این مقاله، بررسی میکنیم که مدل STP چیست، چه تفاوتی با سایر مدلهای بازاریابی دارد، چگونه میتوان از بخشبندی، هدفگیری و جایگاهیابی در استراتژیهای بازاریابی B2B و B2C استفاده کرد و این مدل، چه مزایایی برای تحلیل بازار هدف و اجرای آمیخته بازاریابی (4P) فراهم میکند. با ما همراه باشید تا روشی نوین برای جذب مشتریانی بیاموزید که در برکهای مختص کسبوکار شما زندگی میکنند!
تعریف مدل بازاریابی STP به زبان ساده
مدل STP که اولین بار توسط فیلیپ کاتلر (پدر بازاریابی مدرن) معرفی شده، یک مخفف برای کنار هم قرار دادن سه واژۀ کلیدی است:
- Segmentation (تقسیمبندی بازار): مطالعه و شناخت انواع مشتریان و شناسایی گروههای مختلف بر اساس ویژگیهایی مانند نیازها، علاقه، سن، موقعیت جغرافیایی، سبک زندگی و...
- Targeting (هدفگیری بازار): انتخاب یک یا چند بخش از میان مشتریان بهعنوان بازار هدف که بیشترین پتانسیل تجاری را برای کسبوکار شما ایجاد میکنند.
- Positioning (جایگاهیابی یا موقعیتیابی برند): طراحی یک موقعیت منحصربهفرد برای محصول یا خدمت در ذهن مشتریان هدف، بهگونهای که برند شما را نسبت به رقبا، متمایز و مطلوب جلوه دهد.
درواقع، مدل بازاریابی STP میگوید قبل از اینکه تصمیم بگیرید که چه چیزی را تبلیغ کنید، اول مشخص کنید برای چه کسی، چرا و چگونه میخواهید تبلیغ کنید. استراتژی STP، یک رویکرد مخاطبمحور در بازاریابی است.
بازاریابی (Marketing) شامل هرگونه فعالیتیست که یک برند برای پروموت و فروش خدمات یا محصولات خود انجام میدهد.
به بیان سادهتر، این مدل میخواهد بهجای اینکه با یک پیام عمومی، همۀ مخاطبین را هدف بگیرید، ابتدا بازار را بخشبندی کرده، بهترین گروهها را انتخاب کرده و سپس، پیام و پیشنهادتان را برای هر گروه، شخصیسازی کنید. با استفاده از مدل بازاریابی STP، میزان اثربخشی کمپینها، جذب مشتری و نرخ بازگشت سرمایه (ROI) کسبوکارتان افزایش خواهد یافت.
در ادامه، بهسراغ معرفی جزئیات سه مرحلۀ اصلی استراتژی STP یعنی بخشبندی، هدفگیری و جایگاهیابی میرویم و بررسی میکنیم که هر مرحله شامل چه اقداماتی است و چطور میتوان آن را در استراتژی بازاریابی کسبوکارهای مختلف، پیاده کرد.
تقسیمبندی بازار (Segmentation) در مدل بازاریابی STP چیست؟
در مرحلۀ اول مدل STP، با فرایند تقسیمبندی (Segmentation) روبهرو هستید. تقسیمبندی یعنی:
شناسایی و جداسازی گروههای مختلف در میان یک بازار بزرگ. هدف از تقسیمبندی در مدل بازاریابی STP، ایجاد دستههایی از مشتریان بالقوه است که نیازها، ویژگیها یا رفتار مشترکی دارند تا بتوان برای هر گروه، پیام بازاریابی متناسبی را طراحی کرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر دربارۀ فرآیند Segmentation، به مقالۀ «تقسیمبندی مشتریان» مراجعه کنید.
بر اساس دیدگاه کاتلر، مرحلۀ بخشبندی را میتوان از دو منظر بررسی کرد:
تقسیمبندی در مدل STP از دیدگاه جمعیتشناختی، روانشناختی و جغرافیایی
در این رویکرد برای Segmentation، ابتدا افراد را بر اساس ویژگیهای قابل اندازهگیری مانند سن، جنسیت یا محل زندگی دستهبندی کنید. سپس، کافیست با مطالعۀ این بخش از بازار هدف، تشخیص دهید که آیا رفتار و نیازهای هر دسته از مخاطبین نسبت به محصول یا خدمت شما، با اعضای دیگر همین بخش شباهت دارد یا خیر.
تقسیمبندی در مدل STP بر اساس دیدگاه رفتاری و نگرشی
در این روش، ابتدا رفتار یا واکنش مشتری را نسبت به محصول خود بررسی کنید. سپس، لازم است بهسراغ مطالعۀ مشخصات او بروید تا ببینید که آیا گروهی از افراد با رفتار مشابه، ویژگیهای مشترکی دارند یا خیر.
برای مثال، ممکن است دو نفر از نظر سن، درآمد و محل زندگی، مشابه باشند؛ اما یکی از آنها فردی درونگرا با دغدغهٔ حفظ تناسب اندام در خانه باشد و دیگری فردی برونگرا که به فعالیتهای اجتماعی علاقه دارد. واضح است که پیامهای بازاریابی برای این دو گروه باید با یکدیگر متفاوت باشند.
چرا مرحلۀ تقسیمبندی در مدل مارکتینگ STP مهم است؟
تقسیمبندی بازار به کسبوکارتان کمک میکند که مخاطب هدف خود را بهتر شناخته و استراتژیهای دقیق و شخصیسازیشدهای برای بازاریابی متناسب با ویژگیهای مشتری، تدوین کند. در واقع، هرچه شناخت شما از بخشهای مختلف بازار بیشتر باشد، احتمال موفقیت در مراحل بعدی مدل بازاریابی STP یعنی هدفگیری (Targeting) و جایگاهیابی (Positioning) نیز افزایش مییابد.
هدفگیری بازار (Targeting) در مدل بازاریابی STP چیست؟
بعد از تقسیمبندی بازار، نوبت آن است که تصمیم بگیرید که میخواهید برای یک کمپین تبلیغاتی، معرفی محصول جدید، افزایش آگاهی از برند یا اهداف دیگر، سراغ کدام بخش از بازار هدف بروید. مرحلهٔ Targeting در مدل STP یعنی:
انتخاب گروه یا گروههایی از مشتریان بالقوه که بیشترین تناسب را با اهداف و ظرفیتهای کسبوکار شما دارند و طراحی برنامههای بازاریابی متناسب با نیازهای آنها.
در واقع، هدفگیری پلی است میان شناخت (تقسیمبندی) و عمل (جایگاهیابی). انتخاب نادرست در این مرحله ممکن است باعث شود منابعتان را صرف مخاطبانی کنید که نرخ بازگشت سرمایه مناسبی برایتان رقم نخواهند زد.
معیارهای ارزیابی و هدفگیری بازار بر اساس استراتژی STP کداماند؟
اولین قدم برای اجرای کمپین تبلیغاتی مؤثر و کاهش هزینههای تبلیغات، تعیین هدفی است که بر اساس اصول SMART طراحی شده باشد.
برای آنکه مشخص کنید کدام بخش از بازار هدف، ارزش هدفگیری دارد، باید آن را از چند منظر بررسی کنید:
معیار برای انتخاب بخش و هدفگیری | توضیحات |
اندازه و سودآوری | آیا این بخش از بازار هدف بهاندازهٔ کافی بزرگ است که ارزش سرمایهگذاری داشته باشد؟ سود مورد انتظار از این بخش باید بیشتر از هزینهٔ تبلیغات برای آن باشد. |
قابلیت اندازهگیری | آیا ویژگیهای جمعیتشناختی، روانشناختی یا رفتاری این بخش قابل سنجش است؟ بدون داده، نمیتوان تصمیمگیری کرد. |
میزان در دسترس بودن | آیا امکان رساندن پیام بازاریابی به این بخش وجود دارد؟ اگر دسترسی به آن سخت یا غیرممکن باشد (مثلاً بهدلیل محدودیتهای قانونی یا فنی)، هدفگیری منطقی نخواهد بود. |
قابلیت تفکیک از دیگر بخشهای بازار | آیا این بخش واکنش متفاوتی نسبت به پیامهای تبلیغاتی یا محصولات شما نشان میدهد؟ اگر واکنش آنها با سایر بخشها تفاوتی ندارد، دلیلی برای تفکیک و هدفگیری جداگانه وجود ندارد. |
میزان اجراپذیر بودن | آیا منابع، زیرساختها و تخصص لازم برای ارائهٔ محصول یا خدمت به این بخش را دارید؟ ممکن است بخشی جذاب باشد اما نتوانید نیازهایش را پاسخ دهید. |
استراتژیهای هدفگیری بر اساس مدل بازاریابی STP: انتخاب یک یا چند بخش از بازار هدف
در این مرحله، میتوانید بسته به ظرفیت و اهداف کسبوکارتان، یکی از پنج استراتژی هدفگیری در مارکتینگ که در جدول زیر آوردهایم را انتخاب کنید:استراتژی هدفگیری مخاطبان بر اساس مدل STP | شرح | نمونه |
هدفگیری متمرکز یا نیچ مارکتینگ (Niche Marketing) | تمرکز بر یک بخش خاص و ارائهٔ محصول یا خدمتی ویژه برای آن. | مسواک مخصوص افرادی که ارتودنسی دارند. |
بازاریابی چندبخشی (Multi-segment) | هدفگیری همزمان چند بخش متفاوت از بازار با محصولات و پیامهای متناسب با هر کدام. | بیسکوییت غلاتی که هم بهعنوان غذای کودک و هم تنقلاتی برای بزرگسالان معرفی میشود. |
یک محصول برای چند بخش | تولید یک محصول خاص برای چند گروه هدف با ویژگیهای مشابه. | نوشیدنی رژیمی برای ورزشکاران، دیابتیها و افراد دارای رژیم لاغری. |
محصولات مختلف برای یک بخش | ارائهٔ محصولات متنوع برای پاسخگویی به نیازهای مختلف یک گروه خاص. | انواع نوشیدنیها (آبمیوه، دوغ، نوشیدنی انرژیزا) برای نوجوانان |
بازاریابی انبوه (Mass Marketing) | ارائهٔ یک محصول واحد برای کل بازار بدون تفکیک خاص. | محصولات عمومی با تفاوتهای ریز و ناچیز مانند نمک یا دستمالکاغذی. |
چرا هدفگیری مرحلهای حیاتی در مدل STP است؟
بدون هدفگیری هوشمندانه، پیام شما به مخاطب نادرست خواهد رسید و این یعنی هزینهٔ بیشتر، اثربخشی کمتر و کاهش نرخ بازگشت سرمایه. در مقابل، با انتخاب درست بازار هدف، میتوانید:
- پیام بازاریابی و تبلیغاتی دقیقتری طراحی کنید.
- کمپینهای بازاریابی را شخصیسازی کنید.
- جایگاه برندتان را در ذهن مشتری تثبیت نمایید.
جایگاهیابی (Positioning) در مدل بازاریابی STP چیست؟
پس از آنکه بازار را تقسیمبندی و بخشهای هدف را انتخاب کردید، نوبت به سومین مرحله از مدل STP میرسد: جایگاهیابی.
این مرحله، نقطهای است که استراتژی به تجربهٔ واقعی مشتری تبدیل میشود. در جایگاهیابی، هدف آن است که تصویر مشخص و متمایزی از برند، محصول یا خدمتتان در ذهن مخاطب هدف شکل دهید؛ تصویری که شما را از رقبا جدا کرده و باعث میشود که شما را نسبت به دیگران، ترجیح دهند.
در سادهترین تعریف، جایگاهیابی یعنی پاسخ به این سؤال:
«چرا مخاطب باید بهجای رقبا، شما را انتخاب کند؟»
طبق تحقیقات مدرسۀ کسبوکار هاروارد، 85% از کسبوکارهایی که فاقد مزیت رقابتی مشخص هستند، هنگام شروع تجارت از صفر و در پنج سال اول فعالیت خود، با شکست مواجه میشوند.
جایگاهیابی در مدل STP یعنی صحبت به زبان مخاطب هدف
برای جایگاهیابی مؤثر، باید از دید بخشی از بازار که هدف گرفتهاید، به محصول یا خدمت خود نگاه کنید.
از خودتان بپرسید:
- اگر مخاطبتان باشید، چه عواملی باعث میشود که محصول برندتان را به رقبا ترجیح دهید؟
- کدام ویژگی یا مزیت دربارۀ این محصول، برای شما مهمتر است؟
این پرسشها، شما را به درک بهتری از انگیزهها، نیازها و اولویتهای مخاطب هدف میرساند. پاسخی که به این سؤالات میدهید، پایهٔ طراحی استراتژی جایگاهیابی برندتان خواهند بود.
ابزار کاربردی برای مدل بازاریابی STP: نقشهٔ جایگاهیابی برند (Positioning Map)
برای تحلیل جایگاه خود در بازار هدف، میتوانید از نقشهٔ جایگاهیابی استفاده کنید. در این مدل بصری، برندهای مختلف روی دو محور کلیدی ترسیم میشوند؛ محورهایی که برای مخاطب هدف در فرآیند انتخاب برند نقش مهمی دارند.
نحوۀ طراحی نقشۀ جایگاهیابی STP
فرض کنید یک برند خدمات نگهداری از حیوانات خانگی، دو معیار «وسعت منطقهٔ خدماترسانی» و «قابل اعتماد بودن» را برای مخاطبش حیاتی تشخیص داده است. حالا این برند میتواند:
- جایگاه خود را در مقایسه با رقبا روی نقشۀ جایگاهیابی مشخص کند؛
- خلأهای بازار را شناسایی کند؛
- با تمرکز روی ویژگیهایی که رقبا در آنها ضعیف هستند، جایگاه خاص خود را تثبیت کند.
مراحل طراحی یک جایگاه مؤثر در ذهن مشتری بر اساس مدل بازاریابی STP
برای موفقیت در مرحلۀ جایگاهیابی مدل STP، لازم است که پاسخهای دقیق و شفافی به سه سؤال زیر داشته باشید:مخاطب هدف من دقیقاً چه کسی است؟
برای پاسخ به این سؤال، باید ویژگیها، نیازها، سبک زندگی، دغدغهها و انتظارات مخاطب خود را بهدرستی شناسایی کنید.
رقبای اصلی من در ذهن مخاطب، چه جایگاهی دارند؟
برای موفقیت در تثبیت موقعیت برندتان، بررسی کنید که هر برند چه تصویری در ذهن مخاطب ساخته و مزیت رقابتی آنها چیست؟
مزیت منحصربهفرد برند من چیست؟
تشخیص دهید که چه ارزشی را به مخاطب هدف ارائه میکنید که رقبایتان از آن غافلاند یا نمیتوانند فراهم کنند.
جایگاهیابی موفق، نتیجهٔ همراستایی استراتژیک است
جایگاهیابی صرفاً یک شعار تبلیغاتی یا طراحی گرافیکی نیست؛ Positioning برند شما بر اساس مدل بازاریابی STP باید:
- با تجربهٔ واقعی کاربر از محصولات و خدماتتان همراستا باشد.
- در تمامی نقاط تماس برند با مخاطب هدف (از تبلیغات گرفته تا خدمات پس از فروش) قابل لمس باشد.
- پیوسته و یکپارچه، تکرار و تقویت شود.
جایگاهیابی موفق باعث میشود که برند شما در بازار حضور پیدا کرده و در ذهن مخاطب نیز ماندگار باقی بماند.
چگونه مدل بازاریابی STP را در برند پیادهسازی کنیم؟
اگر میخواهید مدل بخشبندی، هدفگیری و جایگاهیابی را بهدرستی در برندتان پیاده کنید، باید مراحل را بهصورت گامبهگام و متناسب با ویژگیهای بازار هدف خود اجرا کنید. در ادامه، به بررسی مثالهای واقعی و فرضی از کسبوکارها در اجرای هر مرحله از مدل STP میپردازیم تا در کنار تعریف Segmentation، Targeting و Positioning، از نحوۀ پیادهسازی هر یک نیز آگاه شوید.
نمونه پیادهسازی مرحلۀ اول مدل STP: بخشبندی بازار
همانطور که گفتیم، نخستین گام در مدل بازاریابی STP، تقسیم بازار به گروههایی است که نیازها، ترجیحات و ویژگیهای مشابهی دارند.
مکدونالدز، رستوران فستفود زنجیرهای، در بازارهای مختلف بینالمللی، منوی خود را بر اساس سلیقۀ محلی مشتریان، تقسیمبندی میکند. برای مثال، این رستوران در هند، محصولات گیاهی بیشتری عرضه میکند؛ یا در کانادا، پوتین (غذای سنتی کانادایی) به منوی مکدونالدز اضافه شده است.
برای درک بهتر نحوۀ اجرای مدل STP، به این مثال فرضی توجه کنید:
یک فروشگاه مواد غذایی، میتواند مشتریان خود را بر اساس «سبک زندگی» به گروههای زیر بخشبندی کند:
- خانوادههای پرمشغلهای که غذاهای آمادۀ سالم میخواهند.
- افراد ورزشکار که بهدنبال مواد غذایی پروتئینی و کمکالری هستند.
- مشتریان سالمند با رژیمهای خاص غذایی که بر اساس دستور پزشک تدوین شدهاند.
نمونه پیادهسازی مرحلۀ دوم مدل بازاریابی STP: هدفگیری
پس از بخشبندی، باید بررسی کنید که کدام بخشها بیشترین ظرفیت رشد، سودآوری و تطابق با توانمندیهای برند شما را دارند.
برای مثال، Pepsi در دهۀ 80 میلادی پس از تحلیل بازار، تمرکز خود را روی مشتریانی گذاشت که بین کوکاکولا و پپسی در نوسان بودند. این برند با استفاده از تبلیغات هدفمند، موفق شد بخش قابلتوجهی از این بازار خاکستری را به خود جذب کرده و رشد فروش 14 درصدی را تجربه کند.
در ادامۀ نمونههای فرضی برای اجرای استراتژی بازاریابی STP، اپلیکیشنی برای آموزش زبان را تصور کنید که بازار خود را بین نوجوانان، مهاجران و مدیران شرکتها تقسیم کرده است. مدیران این برند، پس از ارزیابی، متوجه میشوند که نوجوانان بیشترین تعامل را با اپلیکیشن دارند. سازندگان میتوانند این گروه را با بازیسازی و رابط کاربری جذاب، به مشتریان وفادار تبدیل کنند. بنابراین، لازم است که برای داشتن یک استراتژی مؤثر، در کمپینهای تبلیغاتی بعدی، تمرکز خود را روی همین گروه و نیازهایشان بگذارند.
نمونه پیادهسازی مرحلۀ سوم استراتژی STP: جایگاهیابی
در این مرحله، باید مشخص کنید که برند یا محصولتان چه تصویری در ذهن مشتری هدف ایجاد میکند و چگونه با سایر رقبا تفاوت دارد.
برای مثال، برند Apple جایگاه خود را به عنوان یک برند لوکس، خلاق و پیشرو در ذهن مخاطب تثبیت کرده است. تمرکز اپل روی تجربۀ کاربری، طراحی مینیمال و القای احساس «منحصربهفرد بودن» به مشتریان است. کاربران اپل نه فقط بهخاطر کارایی، بلکه بهدلیل احساس تعلق به یک سبک زندگی خاص، محصولات اپل را انتخاب میکنند.
مزایای استفاده از استراتژی STP برای کسبوکارها چیست؟
در جدول زیر، نشان میدهیم که چرا باید استفاده از مدل بازاریابی STP را در برنامههای مدیریت و بازاریابی کسبوکارتان قرار دهید:
بهینهسازی منابع و کاهش اتلاف هزینهیک فروشگاه آنلاین لوازم آرایشی با بررسی رفتار خرید مشتریان متوجه میشود که محصولات مراقبتی پوست در میان کاربران جوان محبوبترند. در نتیجه، بودجۀ تبلیغات دیجیتال را بهجای پخش گسترده، فقط روی این گروه متمرکز کرده و نتایج بهتری میگیرد.مزایای مدل بازاریابی STP | مثال |
شخصیسازی آسان پیامهای تبلیغاتی | یک برند فروش لباسهای ورزشی پیامهای تبلیغاتی متفاوتی برای ورزشکاران حرفهای، تازهکارها و کسانی که صرفاً به مد و فشن ورزشی علاقهمندند، طراحی میکند. این نوع شخصیسازی، حس دیدهشدن را در مشتریان تقویت کرده و احتمال تبدیل مخاطب به مشتری وفادار را افزایش میدهد. |
کمک به توسعه محصول بر اساس نیاز واقعی بازار | برندی که تجهیزات ورزشی تولید میکند، پس از تحلیل بازار میفهمد که مشتریان زن به دنبال دمبلهایی با طراحی مینیمال و رنگهای روشن هستند؛ درنتیجه، محصول جدیدی ویژۀ این بخش از مشتریان ارائه میدهد. |
بهبود رضایت و افزایش تعامل مشتریان | یک برند تولید نوشیدنیهای گیاهی، با تمرکز روی مشتریان گیاهخوار، محتوای آموزشی در مورد رژیمهای وگان منتشر میکند و از UGC (محتوای تولیدشده توسط کاربران) برای افزایش تعامل بهره میبرد. |
مدل بازاریابی STP برای کدام برندها مناسب نیست؟
- برندهایی با بازار بسیار محدود و همگن:
در صورتی که برند شما تنها به یک گروه خاص با نیازها و ترجیحات کاملاً مشابه خدمات ارائه میدهد، تقسیمبندی و هدفگیری چندگانه ضرورتی ندارد.
- کسبوکارهای نوپا با منابع محدود:
اجرای دقیق مدل STP نیازمند تحلیل داده، تدوین پیامهای اختصاصی، و طراحی کمپینهای مجزا برای هر بخش از بازار هدف است. این مراحل ممکن است برای استارتاپهایی که هنوز پایگاه دادۀ قوی یا بودجۀ بازاریابی مشخصی ندارند، فراتر از توان باشد.
- برندهایی با محصولاتی که نیاز به جایگاهیابی خاص ندارند:
برخی محصولات بهدلیل ماهیت کاربردی، قیمت پایین یا مصرف روزمره، نیازی به جایگاهیابی خاص یا تصویر ذهنی متفاوت در بازار ندارند.
- برندهایی که در بازار انحصاری فعالیت میکنند:
اگر برند شما در بازاری فعالیت دارد که رقابت بسیار محدود است یا تنها تأمینکنندۀ آن محصول یا خدمت محسوب میشود، استراتژی STP برایتان کاربرد چندانی ندارد. در چنین فضایی، نیازی به جایگاهیابی رقابتی یا جذب بخشهای مختلف بازار وجود ندارد؛ چون مشتریان انتخابهای محدودی دارند.
جمعبندی: چگونه مدل STP مسیر بازاریابی شما را متحول میکند؟
مدل بازاریابی STP با تمرکز بر شناخت مخاطب، انتخاب بازار هدف و خلق جایگاهی منحصربهفرد در ذهن مشتری، به شما کمک میکند که منابع خود را هوشمندانهتر هزینه کنید، نرخ تبدیل بهتری داشته باشید و مزیت رقابتی پایداری بسازید.
STP فقط یک مدل بازاریابی نیست؛ بلکه رویکردی استراتژیک برای خلق معنا، ارتباط و ارزش در دنیای برندهاست. اگرچه پیادهسازی این مدل نیازمند تحلیل داده، تحقیق بازار و زمان است، اما نتایج آن در بلندمدت بهمراتب مؤثرتر از کمپینهای عمومی و کورکورانه خواهد بود.
در نهایت، موفقیت در بازاریابی به شناخت دقیق «چه کسی»، «چرا» و «چگونه» بستگی دارد و مدل STP، پاسخی دقیق برای این سه پرسش کلیدی است.
در صورتی که سؤالی دربارۀ مدل STP یا اجرای کمپینهای پیامکی برای افزایش نرخ تبدیل بر اساس این مدل بازاریابی دارید، از طریق بخش نظرات با ما در ارتباط باشید یا با تیم فروش ما به شمارۀ 02163404 داخلی 1، تماس بگیرید.