همه ما ایدههایی را در سر داریم و دوست داریم که صاحب کسبوکاری باشیم تا ایدههای خود را عملی کنند. فکر کردن به اینکه شما ایدهای در سر داشته باشید و با عملی کردن این ایده برای حل مشکلی، شهر، کشور و دنیا را دگرگون کنید، بسیار شیرین و هیجان انگیز است.
اما اگر برای عملی کردن ایدههای خود، قدمهای اصولی برنداریم، تلخی شکست بسیار سنگین خواهد بود. شروع هیچ کسبوکار بدون مانع و خالی از مشکلات نیست، اما باید بدانید که بسیاری مسائل را میتوان از تجربیات دیگران نتیجه گرفت و پیشبینی کرد.
در این مقاله عمدهترین علل شکست کسبوکارهای نوپا یا اصطلاحاً استارتآپها بررسی میشود. مطمئنا با مطالعه دقیق این مقاله با نکات بسیار مفیدی آشنا میشوید که به شما در شروع کارتان، کمک بسیاری خواهد کرد. اما در ابتدا باید بدانیم استارتاپ چیست و چه ویژگیهایی دارد؟
استارتاپ چیست؟
طبق تعریف ویکیپدیا استارت آپ، (STARTUP یا START UP) به شرکت یا کسبوکارهایی گفته میشود که معمولا به تازگی و در نتیجه کارآفرینی تشکیل شدهاند. شرکتهای استارت آپ میتوانند در هر حوزهای فعالیت داشته باشند.
در دو دهه اخیر این شرکتها بیشتر در حوزه تکنولوژی و فنآوری وارد عمل شدهاند، بنابراین زمانیکه صحبت از استارتآپها میشود در ذهن اغلب افراد شرکتهایی که در حوزه فنآوری اطلاعات و تکنولوژی در حال فعالیت هستند، تداعی میشود. اما این شرکتها میتوانند در هر زمینه و با هر مقیاسی ایجاد شوند. بنابراین هر شرکت و یا کسب و کاری که بر پایه یک ایده کارآفرینی، آغاز به کار کند، استارت آپ خواهد بود.
استارتآپها چه ویژگیهایی دارند؟
1. اغلب به حل مشکل میپردازند؛
وقتی شرح استارت آپهای موفق مانند علی بابا، ای بی، دیجی کالا و… را مطالعه میکنید، متوجه میشوید که تمامی افرادی که این بیزنسها را راهاندازی کردهاند با مشکلی مواجه شدهاند. آنها پس از بررسی و پی بردند به اینکه مشکل آنها، مشکل بقیه افراد جامعه نیز هست، به شیوهای خلاقانه تصمیم به رفع آن گرفتهاند. بنابراین استارت آپها محصولات و خدمات جدیدی را نیز ارائه میکنند.
2. رشد سریعی دارند؛
این شرکتها به دلیل استفاده همه جانبه از تکنولوژیهای روز برای ارائه خدمات و محصولات خود، از رشد سریعتری نسبت به سایر مشاغل برخوردار هستند. برای مثال آنها برای تبلیغ، بازاریابی و افزایش فروش خود از اینترنت و استراتژیهای موتورهای جستجو و امثال آن بهره میبرند، در نتیجه برند و فعالیت خود را بسیار سریع به دیگران معرفی میکنند.
3. در ابتدای کار نیاز به سرمایهگذاری زیادی ندارند؛
اغلب استارت آپها برای شروع کار نیاز به سرمایهگذاری چندانی ندارند. اغلب یک ایده توسط یک تیم مطرح میشود و تصمیم میگیرند که آن ایده را عملی کنند. سپس هر یک از آنها بخشی از کار را به عهده میگیرند و به این ترتیب کار شروع میشود.
4. ریسک مالی کم؛
از آنجاکه این نوع بیزنسها، اولین بار است که در حال اجرا هستند، در برخورد با بسیاری از مسائل نمیتوانند از پیش آمادگی داشته باشند. درست است که استارتاپها ریسک مالی چندانی ندارند، اما قطعا سرمایه زمانی از دست زیادی خواهند داشت.
5. توان بالقوه بالا برای برگشت سرمایه؛
اگر شما ایده عملی مناسب و حساب شدهای برای شروع کار استارت آپ خود داشته باشید و به نیاز افراد|، به درستی پاسخ دهید؛ قطعا کسبوکاری موفق خواهید شد.
6. قابلیت استفاده از دفتر کار مجازی؛
بسیاری از استارت آپها توسط افرادی شروع میشوند که خلاقیت بالا و توان مالی ضعیفی دارند. بنابراین تهیه دفتر کار و تقبل هزینههای اجاره دفتر، استخدام نیرو و… برای آنها امکانپذیر نیست.
اما خبر خوب اینکه تا زمانیکه کسبوکار نوپای شما به سوددهی برسد، میتوانید از دفتر کار مجازی استفاده کنید. به این معنا که با ایجاد سایت و اتصال آن به یک وبسرویس پیامکی خوب، میتوانید تمام ایدههای خود را از طریق وبسایتتان، عملی کنید.
7. خلاقیتمحور هستند؛
این شرکتها از زمانی که شروع به کار میکنند باید بسیار خلاقانه عمل کنند. از آنجاکه این شغلهای نوپا بر نیازهای جدید تمرکز دارند و به تبع آن بازار هدف آنها نیز جدید خواهد بود، بنابراین در رفع مشکلات باید بسیار خلاق عمل کرده و بازارسازی نمایند.
8. اغلب برای ادامه کار، بازارهای جهانی را هدف میگیرند؛
با بررسی روند استارت آپها، میبینید که هدف نهایی آنها ورود به بازارهای جهانی است. مثلا استارت آپ “اوبر” که از کشور امریکا شروع شد و در زمینه حمل و نقل فعالیت دارد را در نظر بگیرید. خلاقیت این استارت آپ در تامین امنیت افراد بوده است.
این استارت آپ که اکنون یک کمپانی بزرگ و ثروتمند است، توانست بعد از چندین سال تلاش، میلیونها نفر را در سرتاسر جهان راضی کند تا برای رسیدن به مقصد خود سوار بر اتومبیل افرادی شوند که کوچکترین شناختی از آنها ندارند.
دلایل شکست استارت آپها
1. عملکرد هیجانی و متعصبانه؛
بسیاری از افراد، زمانیکه که ایدهای را در سر میپرورانند و به ایده خود باور دارند، نسبت به آن بسیار هیجان زده عمل میکنند. یعنی قبل از بررسیهای دقیق و در نظر گرفتن تمام جوانب کار، دست به عمل میزنند.
این افراد با دید متعصبانه گام برمیدارند و حتی گاهی ممکن است به پس از مدتی به این نتیجه برسند که ایده آنها چندان عملی و کاربردی هم نیست اما باز هم اصرار به ادامه کار دارند که قطعا با شکست مواجه خواهند شد.
2. عدم بازاریابی صحیح؛
بسیاری از افراد تصور میکنند که نقطه شروع بازاریابی، پس از راهاندازی کسبوکارشان است. اما نکته این جاست که در اصول بازاریابی و فروش صحیح شما باید قبل از تولید محصول و خدمات خود آن را به فروش برسانید. شاید درک این جمله اندکی برای شما سخت باشد.
این جمله به این مفهوم است که شما قبل از شروع کار بایستی با استفاده از اصول صحیح بازاریابی به این نتیجه برسید که آیا محصول و خدمات نهایی شما برای افراد کاربرد دارد؟. شما بایستی قبل از شروع کار بازار هدف خود را شناسایی کنید و بدانید تمرکز شما بر کدام قشر از افراد جامعه باشد. در غیر این صورت با نداشتن چشم انداز و اطلاعات دقیق در مورد بازار فروش خود با شکست مواجه خواهید شد.
پیشنهاد مطالعه
3. عدم مشاوره با کارشناسان کسب و کارها؛
بسیاری از شرکتهای استارت آپی نیاز به مشاوری دارند که در زمینه مشابه کار آنها در حال فعالیت است و تجربه کافی در این زمینه دارد. درصدی از خطا در هر کسبوکاری عادی و حتی لازم است تا به درک درستی از کاری که قرار است انجام دهید، برسید. در ضمن باید بدانید که بدون داشتن ذرهایی خطا و اشتباه، هرگز رشد نخواهید کرد و به نواقص کار خود پی نخواهید برد.
نکته مهم اینجاست که اگر درصد این خطاها از حد نرمال خارج شود، شما با مشکلات بزرگ و پیچیدهای مواجه خواهید شد. برخی از استارت آپها سعی میکنند در ابتدای کار با شتاب دهندهها همراه باشند.
آنها حتی فعالیت خود را از پارکهای علم و فنآوری، شروع میکنند و سعی دارند از خدمات مشاورهای، فضای مناسب و دیگر امکاناتی که به آنها داده میشود نیز بهره ببرند.
4. اطلاعات ناقص؛
در بسیاری موارد دیده شده که استارت آپها درک درست و اطلاعات دقیقی نسبت به کار خود ندارند. گاهی حتی مدل کسب و کار و خدماتی که تصور میکنند خود آنها مبدع آن هستند، قبلا عملی شده و در حال فعالیت است. بنابراین قبل از شروع کار مدت زمانی را به تحقیق و بررسی درباره ایده خود و عملی کردن آن، اختصاص دهید.
5. نداشتن برنامه و نقشه راه؛
بسیاری از استارت آپها قبل از شروع کار بیزنس پلن خود را آماده نمیکنند. آنها تصور میکنند حال که خود صاحب کسب و کارشان هستند نیاز به تهیه بیزنس پلن نیست. دوستان عزیز به شما توصیه میکنیم قبل از شروع کار حتما نقشه راه خود را تعیین کنید.
پیشنهاد مطالعه
هنر فروش و بیزینس پلن در استارت آپ ها
باید بدانید که:
- از کجا شروع کنید و جایگاه بیزنس شما در شش ماه آینده، یک سال آینده، سه سال بعد و… در کجاست.
- باید بدانید دقیقا به چه ابزاری نیاز دارید تا محصول و خدمات شما به مرحله قابل قبولی برای ارائه به بازار برسد.
- تا رسیدن به مرحله درآمدزایی دقیقا به چه میزان پول نیاز دارید؟
حتی باید هزینههای جاری شرکت از جمله هزینههای تماس، برق و هر آنچه که به ذهنتان میرسد، باید برنامه ریزی داشته باشید و آن را در نظر آورید. - بدانید بهترین راهکار و در واقع سریعترین و عملیترین قسمت پروژه شما کجاست و ابتدا همان قسمت را اجرایی کنید تا با درآمدی که کسب میکنید، فازهای دیگر کسبوکار خود را راهاندازی کنید.
- باید در طرح خود مشخص کنید که وظایف هر یک از افراد تیم چیست؟ افراد تیم شما چه توانمندیهایی دارند و خلاء تیمی شما چیست؟ آیا نیاز به جذب و همراهی دیگر افراد دارید یا تخصص کنونی شما جوابگوی خواستههای شما هست؟ و …
- باید موانع خود را به خوبی شناسایی کنید و راهحلهای جایگزین برای مشکلات احتمالی را در نظر داشته باشید.
ممکن است شما برای انجام کار خود نیاز به گرفتن مجوز و تاییدیه از دیگر ادارات، موسسات، صنفها، سازمانها، ارگانها و… داشته باشید. بنابراین باید بدانید تحت چه شرایط و قوانینی، مجوزات برای شما صادر میشود. - باید نقاط قوت کار خود را به درستی بشناسید و آنها را تقویت کنید.
باید راه درستی برای ارائه این نقاط قوت به مشتریان احتمالی خود و در صورت نیاز برای جذب سرمایهگذاران بیابید. معرفی صحیح و قوی نقاط قوت شما از طریق تهیه یک پاور پوینت حرفه ایی، یک تیزر تبلیغاتی، کاتالوگ وبروشور مناسب و … میتواند سکوی پرش شما باشد. - شناسایی ضعفها و کمبودها و تبدیل آنها به نقطه قوت.
این کمبودها میتواند کمبود منابع مطالعاتی، نیروی متخصص، فرهنگ جامعه و عدم آمادگی آنها برای پذیرش محصول یا خدمات شما و یا هر چیزی باشد. گاهی این کمبودها به گونهای هستند که ممکن است شما را از راهاندازی کسب و کارتان منصرف کنند. - شناسایی دقیق فرصتها.
اگر ایده شما ایدهی مناسبی در رفع نیازهای اساسی جامعه باشد، بنابراین فرصتهای زیادی برای رفع خلاء ها در اختیار شما قرار دارد که باید از آنها استفاده کنید.
6. عدم عملکرد به موقع؛
ثابت شده تا زمانیکه به ایدهای فکر میکنید، همزمان چهارده تا شانزده نفر دیگر هم در حال فکر کردن به همان ایده هستند. بنابراین بسیار اهمیت دارد که سرعت کار خود را بالا ببرید و در عین این که با اصول و برنامه جلو میروید از عملکرد سریع نیز برخوردار باشید. در دنیایی که تبادل اطلاعات با سرعت زیادی در حال اتفاق افتادن است، از ایدهها به مدت طولانی نمیتوان حفاظت کرد.
7. اقدام به صورت انفرادی؛
نتایج نشان میدهد، افرادی که بصورت انفرادی وارد عمل میشوند، اغلب با شکست مواجه میشوند. در کسبوکارهای نوپا، داشتن تیم همفکر، با هدف یکسان، همدل و مشتاق، بسیار ضروری است.
هنگام شروع هر نوع کسبوکاری، حجم کار، مسئولیتها و پیگیریها، بسیار بالاست. همچنین موانعی نیز وجود دارند که اگر شما تیم و دوستانی پرانرژی در کنار خود نداشته باشید، ممکن است خیلی سریع دلسرد شده و دست از کار بکشید. از طرفی همیشه هریک از افراد تیم، مهارتی دارند که کاملکننده سایر نفرات است، بنابراین میتوان با همفکری درست، راهکارهای خلاقانهتر و کوتاهتری ارائه نمود.
8. عدم وجود مدیریت صحیح؛
اگر شما تیمی هستید که قصد تاسیس استارت آپ، دارید، حتما از بین خود یک نفر را به عنوان مدیر انتخاب کنید. هیچ انقلاب، شرکت، کارخانه، مدرسه و سازمانی بدون وجود مدیر به موفقیت و سرانجام نخواهد رسید.
در شرکتهای استارت آپی کسانیکه روحیه قوی کار تیمی، انگیزه بالا، سختکوشی و توانایی حل مسائل را دارند، بهترین گزینه برای مدیریت کسبوکار شما محسوب میشوند.
9. عدم ایجاد روابط جدید؛
شما صاحب هر نوع بیزنسی که باشید باید دائما روابط جدیدی برای بقای خود ایجاد کنید. بیزنس جدید شما در هر زمینهایی که هست سعی کنید با تمام افراد، ادارت و سازمانهای وابسته، روابط دوستانه ایجاد کنید و خود را به آنها معرفی کنید.
10. استراتژی نادرست فروش و قیمتگذاری نامناسب؛
زمانیکه شروع به کار کردید، حتما در مورد قیمتی که بر محصولات و خدمات خود میگذارید عادلانه و آگاهانه عمل کنید نه متعصبانه. قیمت گذاری نادرست بازار فروش شما را از بین میبرد. باید با توجه به تمایزاتی که ایجاد کرده اید منصفانه ترین قیمت را در نظر بگیرید.
11. عدم توجه به برندسازی؛
در دنیای تجارت امروز اهمیت برندسازی بر کسی پوشیده نیست. حتی میتوان یک اس ام اس تبلیغاتی ساده را به ابزار قوی برندسازی تبدیل کنیم.
بنابراین از همان ابتدا باید با خلاقیت، نام مناسبی برای کسبوکار خود انتخاب کنید. نامی که انتخاب میکنید، بایستی متناسب با کاری که قرار است انجام دهید، باشد؛ تا همواره در ذهن مشتری بماند و تداعیکننده خدمات شما باشد.
نامی که انتخاب میکنید، کوتاه و خوش آوا باشد و برای آن لوگو در نظر بگیرید. در مجموع هرآنچه برای برندسازی از لوگو، تبلیغات، وبلاگ، وبسایت و… مورد نیاز است، انجام دهید.
سخن آخر
در این مقاله به بررسی علل شکست استارت آپها پرداختیم و اصلیترین آنها را بررسی کردیم. اگر شما در فکر ایجاد استارت آپ و بیزنس خود هستید تمامی این نکات را به اختصار یادداشت کرده و دائم با خود یادآوری کنید.
ممکن است با خود فکر کنید که بعضی از دلایل شکست استارتاپها، مثل عدم توجه به تبلیغات و برندسازی، ممکن است به هزینه زیادی نیاز داشته باشد.
اما ما به شما پیشنهاد میکنیم که به وبسایت ملی پیامک به آدرس melipayamak.com که خود یکی از موفقترین استارت آپهایی است که از سال 93 کار خود را در ارائه خدمات نوین به کسبوکارها، آغاز نموده است، با انواع روشهای کمهزینه و کارآمد تبلیغات بصورت انبوه، آشنا شوید.