- 1 - هوش هیجانی چیست؟!
- 2 - مولفههای اصلی هوش هیجانی چیست؟
- 3 - چگونه از وضعیت هوش هیجانی خودمان مطلع شویم؟
- نکته اول: احساساتتان را چگونه توصیف میکنید؟
- نکته دوم: نسبت به حال دیگران چقدر کنجکاوید؟
- نکته سوم: نسبت به تغییرات مقاوم هستید یا نه؟
- نکته چهارم: تا چه حد با نقاط قوت و ضعف خودتان آشنا هستید؟
- نکته پنجم: زود ناراحت میشوید یا نه؟
- نکته ششم: توانایی نه گفتن دارید؟
- نکته هفتم: از اشتباهاتتان درس میگیرید؟
- نکته هشتم: توقع جبران از دیگران دارید؟
- نکته نهم: کینهای هستید؟
- نکته دهم: فیلتر ذهنی دارید یا نه؟
- نکته یازدهم: کمالگرا هستید؟
- نکته دوازدهم: شکرگزار هستید؟
- 4 - سخن پایانی
چقدر در مورد هوش هیجانی اطلاع دارید؟! تأثیر هوش هیجانی بر زندگی و کار ما چیست؟ وقتی در روابط روزمره و کارتان دچار هیجان میشوید، چگونه آن را کنترل میکنید؟ اصلاً اینکه آن را بشناسیم مهم است یا نه؟ قطعاً هیچکدام از ما پاسخ دقیق و اصولی برای هیچکدام از این سوالات نداریم، چون هیچوقت آموزش اصولی برای آن نداشتهایم. گرچه شاید بهتر بود، این موضوع در مدارس در کنار دروس دیگر آموزش داده میشد اما خب ماهی را از وقت از آب بگیریم، تازه است.
هوش هیجانی در واقع یک اصطلاح روانشناسی است و نشاندهنده میزان مدیریت افراد بر هیجانات خود و واکنش به هیجانات دیگران است. شناخت این موضوع نوعی مهارت به حساب میآید و دانستن آن بسیار ضروری است. چون خیلی وقتها بهخاطر عدم شناخت هوش هیجانی، کنترل آن نیز برایمان سخت میشود و خیلی راحت میتواند روابط کاری و روزمره ما را تحت تأثیر بگذارد.
هوش هیجانی چیست؟!
هوش هیجانی یا Emotional intelligence نوعی مهارت عاطفی است و به ما کمک میکند چگونه از احساسات و هیجانهای خود بهبهتریننحو استفاده کنیم و فکر را در مسیری درست به کار ببریم. به زبان دیگر، هوش هیجانی، احساسی یا عاطفی یعنی شناخت، کنترل عواطف و هیجانها است که مجموعههای از مهارتها و خصوصیات فردی را شامل میشود.
این اصطلاح اولینبار در دهه 1990 میلادی توسط دو روانشناس به نامهای جان ماییر و پیتر سالویمطرح شد. آنها معتقد بودند کسی که از هوش هیجانی برخوردار است، بر عواطف خود و دیگران کنترل دارد و میتواند بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف فرق بگذارد.
حتماً میپرسید IQ یا بهره هوشی بالا پس به چه کار میآید؟ بله درست است تا قبل از این، بهره هوشی بالا و منطقیبودن از شروط موفقیت به حساب میآمد، اما امروزه با تحقیقاتی که بر کارکرد مغز و دلایل رفتار و تصمیمهای انسانها انجام شده، تنها داشتن بهره هوشی یا IQ برای رسیدن به موفقیت و مدیریت زندگی و کارکافی نیست. چون باید بتوانیم در لحظاتی که دچار هیجان میشویم و یا احساساتی مثل خشم، ترس، شادی، استرس و ... را تجربه میکنیم، بهترین تصمیم را بگیریم یعنی هوش هیجانی (EI) بالایی داشته باشیم.
به عبارت دیگر شما با شناخت هوش هیجانی و تقویت آن، به دست آوردن پاداشهای بزرگتر برایتان مهمتر از پاداشهای کوچک است، و به همین دلیل اجازه نمیدهید هرگونه نگرانی و استرسی قدرت تفکر و استدلال شما را مختل کند. در این صورت است که میتوانید در هر حالی امیدوار باشید، دیگران را درک کنید، مشکلات را شکلات فرض کنید و انگیزه خودتان را حفظ کنید. این مهارت نه تنها در روابط فردی که در حوزه کسبوکار نیز به کار میآید. خب پس تا به اینجا به اهمیت آن پی بردیم و لازم است آن را در وجود خودمان کشف کنیم.
مولفههای اصلی هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی در مدلهای مختلفی معرفی شده که معروفترین آنها مدل مختلط یا Mixed Model است، این مدل توسط یک روانشناس به نام دنیل گلمن مطرح شد که در آن به سادهترین شکل، پنج مولفه اصلی هوش هیجانی را معرفی میکند.
- خودآگاهی
- تسلط بر خود
- انگیزه
- همدلی
- مهارتهای اجتماعی
خودآگاهی: یعنی به شناخت کامل از احساسات رسیدن. با این مهارت میتوانید تواناییهایتان را بشناسید و بدانید چه موقع کدام یک را بهکار بگیرید.
تسلط بر خود: این مهارت به شما در کنترل هیجانات کمک میکند. خیلی از مواقع شما دچار خشم و عصبانیت میشوید و باید بتوانید خونسردی خودتان را حفظ کنید و از هر افکار و شخصیتتان را تضعیف میکند دوری کنید.
انگیزه: مهمترین عاملی که انسان برای رسیدن به هدف تلاش میکند انگیزه است. البته در مدل گلمن انگیزه را صرفاً بهخاطر لذت شخصی، کنجکاوی یا رضایت از سازنده و مولدبودن میداند.
همدلی: این مورد به دیگران مربوط میشود برخلاف سه مورد قبلی یعنی اینکه تا چه حد دیگران و احساسات اطراف را متوجه میشوید و چه پاسخی به آنها میدهید.
مهارتهای اجتماعی:به توانایی مذاکرۀ شما درباره نیازهای خودتان و دیگران برمیگردد. این مهارت میتواند در قالب مشاوره، مدیریت بحران و حتی درد و دل دوستانه باشد.
چگونه از وضعیت هوش هیجانی خودمان مطلع شویم؟
گرچه تستهای زیادی برای اینکه از وضعیت هوش هیجانی تان مطلع شوید وجود دارد، اما با نکاتی که در ادامه به آن میپردازیم میتوانید آن را در وجودتان بسنجید.
نکته اول: احساساتتان را چگونه توصیف میکنید؟
هرچه در بیان احساساتتان راحت باشید و از واژگان بیشتری برای ابراز آن استفاده کنید، درک بهتری از هوش هیجانی دارید چون بهتر میتوانید راه مقابله با آن احساس را در پیش بگیرید. این مهم است که وقتی مثلاً حالتان خوب نیست، مستقیماً برچسب بدبودن به احساستان نچسبانید و به دنبال علت باشید. اینکه آیا مظطرب هستید؟ بیمارید؟ خشمگین هستید؟ و ... آنگاه راحتتر با آن کنار میآیید.
نکته دوم: نسبت به حال دیگران چقدر کنجکاوید؟
اگر همدلی با دیگران و جویاشدن از حال اطرافیان برایتان مهم است، یعنی به آنها اهمیت میدهید و حالشان برای شما مهم است چون متوجه میشوید چه بر آنها میگذرد و این یعنی هوش هیجانی بالایی دارید.
حتما بخوانید: خط خدماتی چیست؟ و شرایط استفاده از آن چگونه است؟نکته سوم: نسبت به تغییرات مقاوم هستید یا نه؟
کسی که از هوش هیجانی خوبی برخوردار باشد از تغییرکردن و حتی تغییرات ناگهانی نمیترسد، چون آنقدر بر خودش و احساساتش کنترل دارد که برای مواجهه با هر کدام راهکارهایی آماده دارد. این یعنی قدرت سازگاری بالا.
نکته چهارم: تا چه حد با نقاط قوت و ضعف خودتان آشنا هستید؟
تنها شناخت احساسات و هیجانات کافی نیست! شما باید نقاط ضعف و قوت خودتان را بهخوبی بشناسید تا در فرصتهایی که پیش میآید بهخوبی بتوانید از آنها استفاده کنید.
نکته پنجم: زود ناراحت میشوید یا نه؟
وقتی شما خودتان را خیلی خوب بشناسید دیگر کمتر کسی پیدا میشود که بتواند با حرفهایش ناراحتتان کند. میدانید چرا؟! چون دیگر مرز بین شوخی و تحقیر را خوب یاد گرفتهاید.
نکته ششم: توانایی نه گفتن دارید؟
باید بلد باشید خیلی راحت "نه" بگویید. چون تعهد شما نسبت به مسئولیتهایی که درحالحاضر دارید را نشان میدهد و این شانس موفقیت شما را بالا میبرد. حتی در مسائل زندگی هم همینطور است. چرا باید کاری را انجام دهید یا شرایطی را بپذیرید که جز استرس و افسردگی برای شما چیزی ندارد.
نکته هفتم: از اشتباهاتتان درس میگیرید؟
کسی که هوش هیجانی بالایی دارد به اشتباهاتش به چشم تجربه نگاه میکند و آن را چراغی میکند برای ادامه راه، نه اینکه مدام به آنها فکر کند و فراموششان نکند.
نکته هشتم: توقع جبران از دیگران دارید؟
وقتی به کسی هدیه میدهید و یا کاری در حق او اتجام میدهید، دوست دارید خیلی سریع جبران کند؟ یا نه برای لذت این کار را میکنید؟ اگر هوش هیجانی بالایی دارید باید از بخشیدن بدون توقع لذت ببرید. اینگونه هم روابط قویتری میسازید و هم به دیگران اهمیت دادهاید.
نکته نهم: کینهای هستید؟
اگر کسی در حق شما دشمنی کرد یا خواست آسیبی برساند، به دل میگیرید؟ حتماً میدانید که فکرکردن به چنین مواردی ذهن و جسم شما را در حالت جنگ قرار میدهد. البته اشتباه نشود اگر جان شما در خطر است یا در هر موقعیت اظطراری دیگری قرار گرفتهاید، هرگونه واکنشی برای حفظ بقا درست است، اما اگر چنین خطر و مشکلی گذشته است دیگر فکرکردن به آن تنها ذهن و روح شما را تخریب میکند و از همه مهمتر قدرت حل مسائل را از شما میگیرد.
نکته دهم: فیلتر ذهنی دارید یا نه؟
میدانید که عملکرد ما به ورودیهای ذهنی ما برمیگردد و این خیلی مهم است که اجازه ندهیم هر چیزی به ذهن ما راه پیدا کند چون هرگونه احساسات و افکار منفی بر ناخودآگاه ما اثر میگذارد. اگر هوش هیجانی بالایی داشته باشید در مواجهه با افراد و یا افکار منفی، در لحظه احساسات خودتان را شناسایی میکنید و سعی بر کنترل آن مینمائید.
نکته یازدهم: کمالگرا هستید؟
اگر هوش هیجانی بالایی داشته باشید اهدافتان را تقسیمبندی میکنید (اهداف کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت) و مستقیماً به نقطه کمال نگاه نمیکنید، چون رسیدن به آن مستلزم تلاش زیادی است و حتی ممکن است نرسید. افراد با هوش هیجانی بالا واقعگرا هستند و کاری نمیکنند تا از مسیر خسته شوند و کنار بکشند.
نکته دوازدهم: شکرگزار هستید؟
اگر بهخاطر تمام داشتههایتان شکرگزار هستید پس بدانید که 23% کمتر از دیگران دچار استرس میشوید. چرا؟! چون نیمه پر لیوان را میبینید و زمان و فکرتان را صرف کاری مثبت کردهاید.
سخن پایانی
امیدوارم متوجه اهمیت هوش هیجانی شده باشید و بدانید رشد و تقویت آن چه تأثیری بر زندگی شخصی و کاری شما میگذارد. لازم است بدانید که مهارت یک چیز اکتسابی است نه ذاتی و بهراحتی با تمرین و تکرار میتوانید آن را یاد بگیرید. امیدواریم که در این راه موفق باشید.